جملات زیبا

سوسا تم

من برای رسیدن به آرامش

تنها به تکرار اسم تو بسنده خواهم کرد ...



 

 

 

 

پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت. عجیب ترین

خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم. هر آدمی

، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

 

سلوک ـ محمود دولت آبادی

 

 

 

 

برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل دانایی است
اما هوا همیشه آفتابی نیست

عشق همیشه علامت رستگاری نیست

... و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانی ست
چقدر ...

سید علی صالحی

 

 

 

 

آدم‌بزرگ‌ها عاشق عدد و رقم اند. وقتی با اونا از یک دوست تازه حرف بزنی، هیچوقت ازتون در مورد چیزهای اساسی سوال نمی‌کنن، هیچوقت نمی‌پرسن آهنگ صداش چطوره؟ چه بازی‌هایی رو دوست داره؟ پروانه جمع می‌کنه یا نه؟
می‌پرسن چندسالشه؟ چندتا برادر داره؟ وزنش چقدره؟ پدرش چقدر حقوق می‌گیره؟
و تازه بعد از این سوالاس که خیال می‌کنن طرف رو شناختن!

اگه به آدم بزرگا بگی که یک خونه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرق گل شمعدونی و بومش پر از کبوتر بود، محاله بتونن مجسمش کنن. باید حتما بهشون گفت یک خونه چندمیلیون‌تومنی دیدم تا صداشون بلند بشه که وای چه قشنگ!

نباید ازشون دلخور شد.بچه ها باید نسبت به آدم بزرگها گذشت داشته باشند.

شازده کوچولو / آنتوان دو سنت اگزوپري

 

 

 

 

گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر، ار نکته گیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری، مردی

رودکی

 

 

 

 

شاید یک روز، یک نفر، یک جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود !

سیلویا پلات

 

 

 

 

آرامش سهم قلبی است که در تصرف خداست

 

 

 

من بارها به سوی تو باز آمدم ولی

هر بار دیر بود !...

هوشنگ ابتهاج

 

 

 

 

بزرگترین لذت در زندگی انجام کاریست که دیگران می گویند:

تو نمی توانی !


رومن به روایت پولانسکی 
_ رومن پولانسکی

 

 

 

 

اولین بار

که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است

 

تب می کنم عرق می کنم میلرزم

 

جان می دهم هزار بار

 

می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو

 

تا بگویم دوستت دارم

 

اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم

 

خیلی سخت است

 

اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است

 

و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم

 

و بعد راهم را بگیرم و بروم

 

چون تازه فهمیدم

تو هرگز دوستم نداشتی.

شل سیلور استاین

 

 

 

 

مرسی که هستی
و هستی را رنگ می‌‌آمیزی
هیچ چیز از تو نمی‌خواهم
فقط باش

فقط بخند

فقط راه برو...
نه،
راه نرو

می‌ترسم پلک بزنم

دیگر نباشی...

-عباس معروفی-

 

 

 

 

 

وفا و محبت از والاترين و بالاترین پارسايی هاست .. محبت به زندگی ما قدرتی شگفت انگیز می دهد

بدون محبت زندگی ما به صورت هزاران احساس ناپايدار پراكنده می شود

كسی كه روحش سرشار از مهر و محبت باشد ، دست خدا را بر روی شانه هایش احساس میکند ...

 

 

 

 

هر کس در دنیا باید یکی را داشته باشد که حرف های خود را با او بزند،
آزادانه و بدون رودربایسی و خجالت،
به راستی انسان از تنهایی دق می کند!

ارنست همینگوی

 

 

 

 

 

 

 

اثر انگشت ما
از قلب هایی که لمسشان کردیم هیچ وقت پاک نمی شود .

زن‌ها _ چارلز بوکوفسکی

 

 

 

 

یاد من باشد فردا دم صبح ،
به نسیم از سر صدق سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش نگردد فردا ...
زندگی شیرین است ، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم شاید
به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم در دل ،
لحظه را در یابم ...

من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم ...

یک بغل عشق از آنجا بخرم ... !

 

 

 

 

ای نفست یار و مدد کار ما...کی و کجا وعده ای دیدار ما؟!

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد،به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد...

 

 

 

 

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود!
با خودش گفت: هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود!
هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم! این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود!
اوکی امروز دم اسبی میبندم! همین کار رو کرد و خیلی بهش میو...مد!
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!
فریاد زد: ایول!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
.........
همه چیز به نگاه تو بر میگرده ...
هر کسی داره با زندگیش میجنگه ...

پس سعی کن با مشکلاتت کنار بیایی ... !

 

 

 

 

حبیب آقا، نه کافه رفته است، نه کتاب خوانده است و نه سیگار برگ برلب گذاشته و کلاه کج بر سر.
نه با فیلم تایتانیک گریه کرده است و نه ولنتاین میداند چیست.

اما صدیقه خانم که مریض شد، شبها کار میکرد و صبحها به کار خانه میرسید.

در چشمانش خستگی فریاد میزد، خواب یک آرزو بود.

اما جلوی بچه ها و صدیقه خانوم ذره ای ضعف بروز نمیداد. حبیب آقا عشق را معنا میکرد، نمایش نمیداد.

 
 
 
 
 
ﻫَﺮﭼﯽ ﺍَﺯﺵ ﻣﯽ ﭘُﺮﺳﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺁﺑﺖ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ
ﻣﺜﻼً ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣَﻨﻮ ﻣﯽ ﺷﻨﺂﺳﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺍﯾﻨﺠﺂ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﺮﺁﺕ ، ﺭﺁﺣَﺘﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺧﻮﺷﺤﺂﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺂﯾﯽ ؟
- ﺁﺭﻩ
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﯽ ﺧﻮﺁﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯼِ ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ ،
ﺩﻟﺖ ﻭﺁﺷﻪ ؟ !
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖِ ﮐﻪ ﺍِﻧﻘﺪﺭ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﮑﺸﻪُ ﺩﺁﺩُ ﻓﺮﯾﺂﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ
ﻧﻪ ! ﻧﻪ ! ﻧﻪ !
ﺑﻌﺪﺍً ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﺘﺂﺭ ﺁﺳﺂﯾﺸﮕﺂﻩ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻪ :
» ﺁﺧﻪ ، ﺑﺂ ﻫَﻤﯿﻦ ﺑَﻬﻮﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ﺳَﺮﺁﯼِ ﺳﺂﻟﻤﻨﺪﺁﻥ «
ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺁﻝُ ﻧﺒﺂﯾﺪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ..

...

 

 

 

 

زن ها موجوداتی هستند که اگر دوستتان داشته باشند، فقط کافی ست وقتی اسمتان را صدا می زنند به جای "جانم" بگویید "بله"، تا بزنند زیر گریه!!... شما را به خدا این چیزها را بفهمید!

دل زن ها روزی هزار بار می لرزد و می ریزد و خالی می شود؛ شما را به مردانگی تان، وقتی دیوانه می شوند و بیخودی بهانه می گیرند، فقط
بغلشان کنید و برای هیچ چیز راه حل نشانشان ندهید!

مهدیه لطیفی

 

 


دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

او که همین جاست کجا میرویم؟؟

 

 

 

 

كارتان را آغاز كنید، توانایی انجامش بدنبال می آید

امیدوارم روز و هفته خوبی داشته باشید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







موضوعات مرتبط: جملات زیبا و احساسی ، ،

تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1392 | 22:26 | نویسنده : حمید سلیمانی |